سه‌شنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۳

 

 کارخانه فعال بابا سازی در جامعه پشتون
وقتی احمد خان ابدالی( بچه بی ریش سرباز خانه نادر افشار) از تاراج مردم هند به قندهاربرگشت تاجی برسرش نهادند و (بابا) تخلصش دادند.
وقتی عبدالرحمن خان شمشیر زمردنشان را از فرمانده انگریزی در راولپندی دریافت مینماید،درحالیکه نسوار و اب دهانش داشت از کنج لبهایش تار میکشید رو به نماینده اربابش گفت : امیدوارم با این شمشمیر بتوانم گردن آنهای را که علیه منافع شما برخیزدبزنم.در باز گشت جمع بزرگی از ریش سفیدان پشتون وی را بابا لقب میدهد.
وقتی ظاهرشاه با 43 سال حکومت اختناق و خفقان و تاراج دارایی های وطن به ایتالیا،دوباره به وطن برمیگردد از سوی شاه شجاع ثانی (کرزی) بابا ی ملت تخلص می یابد.
وقتی اسماعیل یون بنام سمسور افغان تبعیض نامه(سقاوی دوم) را نشر میکند از سوی تعدادی پشتوان ها به لقب بابا یاد میشود.
وقتی امر خیل به یک ملت سی میلیونی خیانتی را مرتکب میشود از سوی تعدادی زوی و زی های اشترمنش افتخار تخلص بابا را کسب مینماید.

وقتی اشرف غنی هنوز مقعد به اریکه حکومتی نکُفته و آستین برای خیانت بالانزده است بابا خوانده میشود،ایمان همه را به این باور وا میدارند که هرکسی که بنحوی در تباهی ،خیانت یا مفاسد دیگر ملی دست داشته باشند از نگاه آنان بدون شک و استخاره،بطور اتوماتیک تبدیل به بابا میشود.به باور این مردم هرکسی که مرتکب اعمال فوق گردیدند میتوانند افتخار همخوابگی با والده ماجده آنهارا کسب نموده ،به تولید مثل و تکثرپرداخته و حرامی،انتحاری،اشرف غنی،احمدشاه درانی،ملاعمر، طالب و کوچی تولید نمایند

هیچ نظری موجود نیست: